در این میان سؤالی که کمتر به آن توجه شده، این است که با اجرای این قانون، نظام یارانهها تا چه حد هدفمند شد؟
این سؤال با وجود برگزاری همایشها و اظهارنظرهای فراوان مقامهای اقتصادی و دستاندرکار اجرای قانون یارانهها هیچگاه جواب داده نشد. شاید یکی از دلایل این عدمپاسخگویی، نبودن گزارش مستند و شفاف مبتنی بر آمار و ارقام مربوط به دخلوخرج یارانهها باشد.آسیبشناسی گزارشهای رسمی از عملکرد یکساله قانون یارانهها نشان میدهد که دولت تمام توان خود را بر یارانه نقدی قرار داده گویی هدفمندی را در پرداخت یارانه نقدی آنهم به همه اقشار جامعه بهطور مساوی خلاصه کرده است. از سوی دیگر بخش تولید که هدف اصلی یارانه است مورد فراموشی واقع شده است. سؤال این است که آیا پرداخت یارانه نقدی به همه ایرانیان بهطور مساوی به معنای هدفمندی است؟ پاسخ هر عقل سلیمی منفی است. نحوه پرداخت یارانه در طول یکسال گذشته بهگونهای است که دریافت یارانه حتی برای اقشار مرفه به وضعیتی عادی تبدیل شده و عدمپرداخت ماهانه آن یک نقص بزرگ به شمار میآید. در اینجا باز این سؤال قابل طرح است که چرا اقشار مرفه جامعه با وجود اینکه خلأیی از زندگی آنها را پر نمیکند، به دریافت یارانه روی آوردهاند؟
پاسخ این است که فضای اقتصادی کشور فضایی اطمینان بخش و اعتماد آفرین نیست. در چنین شرایطی اقشار مختلف جامعه حتی مرفهان، دریافت یارانه نقدی را بر عدم دریافت آن ترجیح میدهند. از سوی دیگر این میزان دریافت و پرداخت یارانه، طرح هدفمندی را در نخستین گام با بنبست مواجه ساخته است چه اینکه یارانه نقدی قرار بود به خانوادههای آسیبپذیر پرداخت شود و بخش اعظم منابع آزادشده ناشی از واقعیشدن قیمتها به بخشهای زیرساختی و تولیدی تزریق شود و در نتیجه اقتصاد کشور رونق بگیرد، رشد اقتصادی افزایش یابد، بهرهوری بالا رود، اشتغال افزایش یابد و بهدنبال آن درآمد خانوارها بالا برود و موجب افزایش بهرهوری شود. از سوی دیگر توقف روندی که به اجرا درآمده، پرهزینه است چرا که قطع یارانه نقدی خانوارها که هماکنون به بخشی از زندگی آنها تبدیل شده به راحتی امکان ندارد.
تجربه و منطق هدفمندی یارانهها نشان میدهد که این سیاست با توجه به ماهیت مثبت، تحول آفرین و توسعه گرایی که دارد به همراه خود فضای اقتصادی کشور را بهویژه برای فعالان اقتصادی، فضایی اعتمادآفرین و اطمینان بخش میکند و موتور توسعه اقتصادی را با قدرت و سرعت بیشتری به حرکت درمیآورد. اما مرور آنچه بر بخشهای تولیدی در یکسال گذشته رفته، واقعیت دیگری را نشان میدهد. چنانچه در بالا اشاره شد، علائمی از تحرک، رونق و اعتمادآفرینی در اقتصاد کشور دیده نمیشود. جا دارد مجریان طرح هدفمندی یارانهها در آستانه کلیدزدن فاز دوم، به اهداف واقعی این طرح اهتمام جدیتر داشته باشند و از بخشینگری که آفت بسیاری از طرحهای اقتصادی در کشور است دوری گزیده و قطار هدفمندی یارانهها را در مسیر واقعی و درست خود هدایت کنند تا رسیدن به مقصد طولانی، پرهزینه و سخت نباشد.